کنایه از انگشت به دهان ماندن، از فرط حیرت انگشت به دهان گرفتن، برای مثال بدیشان از غنیمت داد چندان / که خلقی ماند از آن ناخن به دندان (نزاری - لغت نامه - ناخن به دندان ماندن)
کنایه از انگشت به دهان ماندن، از فرط حیرت انگشت به دهان گرفتن، برای مِثال بدیشان از غنیمت داد چندان / که خلقی ماند از آن ناخن به دندان (نزاری - لغت نامه - ناخن به دندان ماندن)
حسرت و افسوس کردن. (شمس اللغات) ، متحیر ماندن. حیران ماندن. تعجب کردن. متعجب شدن. شگفتی: بدیشان از غنیمت داد چندان که خلقی ماند از آن ناخن به دندان. نزاری قهستانی (از فرهنگ نظام)
حسرت و افسوس کردن. (شمس اللغات) ، متحیر ماندن. حیران ماندن. تعجب کردن. متعجب شدن. شگفتی: بدیشان از غنیمت داد چندان که خلقی ماند از آن ناخن به دندان. نزاری قهستانی (از فرهنگ نظام)